وقتی خانه ای گرم است
یعنی خورشیدی در آسمان آن خانه میدرخشد
وآن خورشید برمدار انگشتان زنی می چرخد،
اصلا زن خودِ خورشید است وقتی خانه ای روشن است
یعنی در آسمان آن خانه ماه روشن است و بر مدار
روشنایی چشم مردی میچرخداین یعنی مرد خود مهتاب است
زن ومرد دوخط موازی اندکه درهیچ نقطه ای همدیگرراقطع نخواهند کرد
این یعنی جاده ی طولانی زندگی که پایانش فقط مرگ است...
وقتی پشت مردی گرم این خورشید باشدوپشت تمام تاریکیها ی یک زن چنین روشنایی باشدزندگی در گروِ خوبیها بر مدار خوشبختی میچرخد
راستی جغرافیا چه معنایی دارد...؟