هرگز کودک خود را به خاطر سخاوتش ملامت و مؤاخذه نکنید. مثال، اگر کودک شما در اسباببازیهای خود کودکی دیگر را شریک بازی خود میکند، حتی اگر آن کودک خسیس بود، مانع کار کودک خود نشوید. چون این کار شما هر چند از روی عقل و درایت باشد پیامی برای فرزندان شما منتقل میکند که سخاوت بد است؛
بلکه خطای او را ضمن تشویق او بر سخاوتش تبیین کنید و بگویید: «این که تو در اسباببازی و خوراک خود دوستان خود را شریک میکنی، کاری بسیار خوب است که خدا چنین انسانهای بخشنده را دوست دارد، ولی سعی کن مراقبشان باشی که آنها را نشکنند، چون مراقبت از آنچه خداوند به انسان داده نوعی شکر نعمت بوده و مورد خشنودی خدا و ثواب است.»
آیا روزی که مهمان دارید و مشغول تمیز کردن خانه ید، امتحان دارید و مشغول درس خواندنید، یا روزی که فرصتی برای توجه کردن به فرزندتان ندارید او تمام کارهای اشتباه را انجام میدهد؟ و به نظر میرسد میخواهد شما را عصبانی کند؟
فرزندتان فقط به خاطر از دست دادن توجه شما ترسیده است. رفتار او به خاطر هراس درونی و رنجی است که میکشد نه اینکه بخواهد باعث آزار شما باشد. در این جور مواقع او را با خود همراه کنید و از او کمک بخواهید حتی اگر خرابکاری کند.
سایه سر فرزندتان باشید نه پوست تنش!
اجازه دهید فرزندتان گرما و سرما، خورشید و ابر، باد و باران را حس کند و اگر نیاز داشت زیر سایه شما به امنیت برسد.
اگر در کودکی مورد آزار قرار گرفتید تبدیل به سرباز محافظ فرزندتان نشوید.
اگر در کودکی کم محبت دیدید فرزندتان را بی دلیل به خود نچسبانید.
اگر در کودکی از شما دفاع نکردند تبدیل به وکیل مدافع فرزندتان نشوید.
اگر در کودکی دردِ کشیدید با هر درد فرزندتان به گریه نیوفتید.
اجازه دهید فرزندتان زندگی کردن را تجربه کند، در حالیکه عشق، امنیت و توجه شما را دریافت میکند.
هرگز به کودک نگویید..
نمی خواهم ببینمت یا نمی خواهم صدایت را بشنوم
این جمله یعنی: زندگی من را خراب کردی، می خواهم ناپدید شوی، اصلا نباید وجود داشته باشی. طبیعتا کودک همیشه احساس گناه می کند و تصور می کنند که دلیل ناراحتی پدر و مادرشان هستند.